قبل از هر چیز لازم است تا به خود واژه ترجمه (translation) و مشتقات آن بپردازیم. ترجمه عمل تغییر یک متن یا گفتار از یک زبان به زبان دیگر است. این تنها تعریفی ابتدایی و عامیانه از لفظ ترجمه است. شخصی که عملا درگیر کار ترجمه است را مترجم (translator) می نامند و علمی که اصول و روش ترجمه را مورد مطالعه قرار می دهد علم ترجمه شناسی (translatology ) نامیده می شود و شخصی که آگاه به این علم بوده و یا آن را مطالعه می کند ترجمه شناس (translatologist )اطلاق می گردد.
معمولا در ترجمه، ما با دو زبان سرو کار داریم و در نتیجه مقایسه و مقابله دو زبان مطرح می شود. بنابراین، می توان گفت که ترجمه شناسی بخشی از زبان شناسی مقابل های (linguistics contrastive ) است.
زبانی که در آن زبان کار ترجمه را شروع می کنیم معمولا زبان اول/ مبدأ (language1 = L1 یا language Source = SL ) نامیده می شود و زبانی که ترجمه به آن ختم می شود زبان دوم/ مقصد ( language2= L2 یا language Target = TL ) نامیده می شود.
علاوه بر واژه translation از واژه دیگری نیز برای ترجمه استفاده می شود که آن واژه interpretation است که به معنی ترجمه، تعبیر یا تفسیر می باشد و شخصی که این کار را انجام می دهد مترجم یا مفسر (interpreter ) نامیده می شود. امروزه واژه interpreter بیشتر برای مترجمان شفاهی و همزمان به کار می رود.
صنعت و هنر ترجمه یا برگردان کار درک و تفسیر موضوعات، معانی، و مفاهیم پدید آمده در یک زبان (زبان مبدأ)، و سپس انتقال، معادل یابی و بازسازی آنها در زبانی دیگر (زبان مقصد) را بر عهده می گیرد. مترجمان کم تجربه در این فنّ ظریف، ممکن است براین باور باشند که در زبان و ترجمه، درست همانند علمی دقیق، می توان هر واژه و مفهومی را هم به طور دقیق تعریف و درک کرد، و هم آنها را به شیوه ای شفاف با پیوندهای متقابل و کاملاً ثابت، از دو حوزهٔ زبانی متفاوت به هم اتصال داد. هر چند چنین برخوردی ممکن است در مورد زبان های برنامه نویسی رایانه ای و زبان های ماشینی دیگر (همچون هوش مصنوعی) تا اندازه ای میسّر باشد، در خصوص زبان های طبیعی انسانی دور از واقعیّت و امکان است. بیشتر این پیچیدگی ها به طبیعت و نقش بی همانند زبان در تمامی تجربه ها و فرایندهای حیات انسانی چه در سطوح فردی و شخصیتی، و چه در ترازهای اجتماعی و فرهنگی بازمی گردد. واژهٔ «ترجمه» در پهلوی به صورت «ترگمان» به معنی مترجم به کار رفته است و در نوشته های آشوری به صورت «ترگومانو» دیده شده است. همچنین، در پارسی سره (فارسی خالص)، گاه از واژه های «پچواک» و «برگردان» به جای «ترجمه» استفاده می کنند.
مترجم یا برگرداننده کسی یا ویژگی کسی است که در صنعت یا هنرِ ترجمه مهارت دارد و عهده دارِ درک و تفسیر موضوعات، معانی، و مفاهیم پدیدآمده در یک زبان (زبان مبدأ)، و سپس انتقال، معادل یابی، و بازسازی آنها در زبانی دیگر (زبان مقصد) است.
برای واژه ی « ترجمه» تعاریف مختلفی از سوی مترجمان و متخصصان فن بیان شده است که در اینجا به اختصار چند مورد را بررسی می کنیم.
جان کتفورد (Catford, 1965) ترجمه را اینگونه تعریف می کند:
<Translation is the replacement of textual material in one language by equivalent textual material in another language>
ترجمه جایگزینی مواد متنی است در یک زبان (زبان مبدأ) با مواد متنی معادل در زبان دیگر (زبان مقصد).
یوجین نایدا (E. Nida) نیز ترجمه را چنین تعریف می کند:
«ترجمه عبارت است از پیدا کردن نزدیکترین معادل طبیعی پیام زبان دهنده در زبان گیرنده، نخست از لحاظ معنایی و دوم از لحاظ سبک»
پیترنیومارک (P. Newmark) نیز می گوید:
«ترجمه فنی است که یک پیام نوشتاری در زبانی را با همان پیام در زبان دیگر جایگزین می کند»
ورنر وینتر (Werner Winter ) می گوید:
« ترجمه کوششی است در جهت جایگزینی یک تجربه و یا فرمول خاصی از جهان پیرامون به زبان دیگر»
ترجمه کلی : عمل جایگزینی متن زبان مبدأ در همه سطوح اعمال می گردد.
:Example
SL: Translation is a branch of contrastive linguistics
TL : ترجمه شاخهای از زبانشناسی مقابل های است.
ترجمه محدود : عمل جایگزینی در همه سطوح اعمال نمی گردد.
:Example
SL: Phonology is the study of the sound system of a language
TL : فونولوژی عبارتست از مطالعه سیستم صوتی زبان
آواشناسی عبارت است از مطالعه نظام صوتی زبان.
توجه: آرایش کلمات جمله انگلیسی در فارسی نیز حفظ شده است. یعنی جایگزینی در سطح نحو در این جمله اعمال نشده است.
مطالعه نظام صوتی زبان را آواشناسی می نامند
مترجم، پیام متن مبدأ را به صورت آزاد در چارچوب زبان مقصد ترجمه می کند.
در این نوع ترجمه، پیام و معنای متن مبدأ مورد توجه است نه تعداد کلمات، جملات، عبارات و ….
مثال: خداحافظ بدون توجه به تعداد و ماهیت دستوری و معنایی کلمات سازنده آن، در انگلیسی به Good-bye ترجمه می شود.
ترجمه وابسته به ردیف یا کلمه به کلمه:
مترجم آرایش ردیفی متن مبدأ را حفظ می کند و کلمه را به کلمه، عبارت را به عبارت، و جمله را به جمله ترجمه می نماید.
مثال: ترجمه وابسته به ردیف ”خداحافظ“ می شود
God protector
مترجم تا حدودی کلمه به کلمه عمل می کند ولی گاهی برای بهتر رساندن پیام، کلمات یا عناصری به زبان مقصد اضافه می کند.
مثال: ترجمه تحت الفظی عبارت خداحافظ به انگلیسی می شود.
God protect you
نیومارک (Newmark, 1981) در مورد دو نوع ترجمه این گونه می گوید:
ترجمه معنایی ( Semantic Translation )
ترجمه پیامی (Communicative Translation)
مثال:
ترجمه پیامی: رنگی نشوید SL: Wet Paint
ترجمه معنایی: رنگ مرطوب
استعمال دخانیات ممنوع
No Smoking : ترجمه پیامی
It is forbidden to use tobacco products :ترجمه معنایی
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”